از آنجا که هپید دوباره شروع کرده بود به گریه کردن، افشین او را روی یکی از رأسهای یک گراف جهت دار $n$ رأسی گذاشت (رأس $s$) و بهش گفت که توی رأس $t$ از این گراف، یک مهدکودک جدید ساختهاند.
هپید هم تصمیم گرفت که مسافرت خود را از $s$ به $t$ شروع کند. او با خود قرار گذاشت که در روز $i$ام از مسافرتش ($i \ge 1$)، دقیقاً $2^{i-1}$ یال از گراف را طی کند و اگر پس از طی این $2^{i-1}$ جاده، در مهدکودک قرار نداشت، صبر کند تا روز بعد. البته این را در نظر داشته باشید که هپید تا $k$ روز بعد از لحظهی شروع مسافرتش عمر میکند.
برنامهای بنویسید که با دریافت گراف جهتدار و ساده (در یک گراف ساده، از هیچ رأس به خودش یال نیست و از رأس $i$ به رأس $j$ بیش از یک یال وجود ندارد)، دو راس $s$ و $t$ از گراف، و عدد $k$، اولین روزی که هپید میتواند قبل از پایان عمرش به مهدکودک برسد را در صورت وجود چاپ کند.