برای دنبالهی دودوییِ A=⟨a1,a2,…,an⟩، عدد طبیعیِ i∈{1,2,…,n−1}، مشکلساز نامیده میشود اگر دنبالهی متشکل از i عنصرِ اولِ A با دنبالهی متشکل از i عنصرِ آخرِ A برابر باشد. به بیان دقیقتر، عددِ i زمانی برای دنباله مشکلساز است که ⟨a1,…,ai⟩=⟨an−i+1,…,an⟩. یک دنبالهی دودویی را بیاشکال مینامیم اگر هیچ عددی برای آن مشکلساز نباشد. چند دنبالهی دودوییِ بیاشکالِ متمایز بهازای n=12 وجود دارد؟
پاسخ
گزینه (1) درست است.
ابتدا نشان میدهیم اگر دنبالهای مشکلدار باشد، برای آن یک عدد i≤n2 مشکل ایجاد میکند. اگر برهان خلف بگیریم که یک دنبالهی دودویی داریم که کوچکترین عدد i که برای آن مشکل ایجاد میکند بیشتر مساوی از n2 باشد، آن کوچکترین i را در نظر میگیریم.
با توجه به این که ⟨a1,…,ai⟩=⟨an−i+1,…,an⟩ یعنی هر بیت با بیت n−i تا جلوتر از خود برابر است. بنابراین هر بیت با بیت 2(n−i) تا جلوتر از خود نیز برابر است. از اینرو، n−(2(n−i))=2i−n هم برای دنباله مشکلساز است و این عدد از i کوچکتر است. بنابراین، کوچکترین عدد مشکلساز i نمیتواند باشد و برهان خلف رد میشود. از این رو ثابت میشود که کوچکترین i مشکلساز از n2 کوچکتر یا مساوی است.
اکنون f(n) را به عنوان تعداد دنبالههای بیاشکال n عضوی در نظر میگیریم. برای nهای فرد، داریم: f(n)=2f(n−1) چرا که عضو وسط دنباله هیچگاه مشکلی ایجاد نمیکند و میتواند صفر یا یک باشد.
برای nهای زوج، اگر دو عضو وسط را حذف کنیم، به دنبالهای میرسیم که باید بیاشکال باشد؛ بنابراین، تعداد حالتها برابر با f(n−2) است. با توجه به چهار حالت مختلف برای دو بیت وسط، به رابطه زیر میرسیم: f(n)=4f(n−2)
اکنون در این 4f(n−2) تعدادی حالت وجود دارند که بیاشکال نیستند و i=n2 برای آنها مشکل ایجاد میکند، اما هیچ i کوچکتری نمیتواند مشکل ایجاد کند. در این حالات، نیمهی اول با نیمهی دوم دنباله برابر است و نیمهی اول باید دنبالهای بیاشکال باشد. بنابراین، تعداد این دنبالهها برابر با: f(n2)
بنابراین برای n زوج خواهیم داشت: f(n)=4f(n−2)−f(n2)
اگر دنبالهی f را با مقادیر زیر بنویسیم:
f(1)=2 f(2)=2 f(3)=4 f(4)=6 f(5)=12 f(6)=20 f(8)=74 f(10)=284 f(12)=1116
—