در شهر لیلیپوت روز سوم مردادماه روز خاصی با نام «روز کادودهی» است! در این روز هر کدام از مردم شهر به «عزیزترین دوست»اش که در همان شهر زندگی میکند (در صورت وجود) کادو میدهد. از آنجا که همهی مردم این شهر از این مراسم خبر دارند، هر کسی روز دوم مرداد (یک روز قبل از روز کادودهی) پشت در خانهاش نام کادوی موردعلاقهاش و قیمت آن کادو را مینویسد تا اگر کسی دوستش داشت، آن کادو را برایش بخرد!
دقت کنید که هر کس حداکثر یک دوست «عزیزترین» دارد که میخواهد برایش کادو بخرد و همچنین هر نفر حداکثر از یک شخص کادو میگیرد ( بهعبارت دیگر، هرکس بعد از اینکه برای اولین بار کادو گرفت، دیگر در خانهاش را بهروی کسی باز نمیکند!). اما از آنجا که همهی مردم شهر لیلیپوت ثروتمند نیستند، ممکنست پول بعضی از آنها به خرید کادوی موردعلاقهی عزیزترین دوستشان (که همواره حداکثر یک نفر خاص است) نرسد.
با اطلاع از این موضوع، سمسار شهر لیلیپوت (که مرد ناقلایی است!)، اعلام کرده که در روز کادودهی حاضرست هر کادوی نویی را بهصورت کاملاً محرمانه و بهمبلغ $\rfloor$ یک دهم قیمت اصلیاش $\lfloor$ بخرد! با این وصف، اگر برای مثال $A$ بخواهد برای $B$ (که عزیزترین دوستش است) کادو بخرد و $B$ نیز برای $C$؛ و قیمت کادوهای موردعلاقهی $A$، $B$ و $C$ بهترتیب ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ و ۱۵۰۰ سکه و دارایی آنها نیز بهترتیب ۲۱۰۰ و ۱۴۰۰ و صفر سکه باشد، در آنصورت $B$ میتواند صبر کند تا $A$ برایش کادو بخرد (به ارزش دو هزار سکه) بعد آن را به سمسار بفروشد (به ارزش دویست سکه(! تا با پول خودش بشود ۱۶۰۰ سکه و بتواند کادوی ۱۵۰۰ سکهای $C$ را برایش بخرد!
برنامهای بنویسید که
ورودي نمونه | خروجي نمونه |
---|---|
2 2 10 20 2 1000 12 1 3 2100 1000 2 1400 2000 3 0 1500 0 | 2 2 1 2 1 2 |